تخریب دیگران_بلندپروازی_بداخلاقی انتخابات
دیروز وقتی داشتم شام درست میکردم، پسرم پیش من آمد و گفت: مامان، روغنت را به من قرض میدهی؟ گفتم میخواهی چکار کنی؟ گفت: دوستم محمد رسول گفته فردا شب روستای عبدالله آباد مسابقه موتورسواری با چراغ خاموش است. محمد رسول هم میخواهد شرکت کند. من میخواهم برای اینکه او برنده شود، برای دیگر موتورسواران روغن بریزم تا آنها سر بخورند و نتوانند برنده بشوند بعد دوستم برنده شود. گفتم: خوب آخرش چی؟ گفت: هیچی دیگه، وقتی او برنده بشه جایزه کاپ طلای خودش را به من میدهد.
با خودم کلی خندیدم. گفتم کودکان چه دنیایی برای خودشان میسازند و چه آرزوهایی دارند. ولی وقتی بیشتر فکر کردم، به این نتیجه رسیدم که دنیای ما بزرگترها هم دست کمی از کوچکترها ندارد. برای اینکه به هدف و نتیجه دلخواهمان برسیم دیگران را زمین میزنیم. بداخلاقیهای انتخابات هم که شاهد بودیم ناشی از همین تنگ نظریهاست. دیگران را زمین میزنند، دروغ، تهمتهای ناروا و… تا به قدرت برسند. با خودم گفتم خداوند هم که به کارهای ما نظاره میکند، به حال و روز کوکادنه ما بندگان میخندد.